چهارشنبه سوری | تاریخچه چهارشنبه سوری | آداب و رسوم چهارشنبه سوری
چهارشنبه سوری چیه؟ | هرآنچه باید درباره چهارشنبه سوری بدانید!
چهارشنبه سوری، جشنی پر از شور و لذت و شادمانی است که در شب آخرین چهارشنبه سال برگزار میشود و مقدمهای برای استقبال از سال نو به حساب میآید.
چهارشنبه سوری، یکی از جشنهای سنتی ایرانی است که در غروب آخرین سه شنبه سال خورشیدی و پیش از فرارسیدن نوروز برگزار میشود. چهارشنبه سوری شامل رسوم مختلفی از آتشافروزی و آتشبازی تا خوردن آجیل مشکلگشا، دورهمیهای خانوادگی، قاشقزنی و... میشود که برخی از این آدابورسوم به فراموشی سپرده شدهاند. چهارشنبه سوری از پرشورترین رسوم مقدماتی نوروز در اقصانقاط ایران است که آتش، مهمترین عنصر آن به شمار میرود و نامش نیز از شعلههای آتش گرفته شده است؛ هرچند که امروزه استفاده از مواد آتشزا و انفجاری، این جشن را به مراسمی پرمخاطره تبدیل کرده است که صدمات جسمی و حتی مرگ افراد را در پی دارد.
این جشن وابسته به هیچ مذهب یا قومیتی نیست و از مسلمان تا زرتشتی، مسیحی و... در این جشن شرکت کرده و آن را از نسلی به نسل دیگر منتقل میکنند. این مراسم در کشورهای دیگری همچون جمهوری آذربایجان، افغانستان، ترکیه و همین طور توسط ایرانیان مقیم خارج از کشور نیز جشن گرفته میشود. برای آشنایی بیشتر با چهارشنبه سوری، تاریخچه و آدابورسوم آن با این مقاله همراه شوید.
چهارشنبه سوری چه روزی است؟
چهارشنبه سوری برخلاف اسمش از غروب آخرین سهشنبه اسفند هر سال آغاز میشود و تا پاسی از شب ادامه مییابد. چهارشنبه سوری سال ۱۴۰۱ مصادف با روز سهشنبه ۲۴ اسفند است.
تاریخچه چهارشنبه سوری
از آنجا که ایرانیان قبل از اسلام، روزهای ماه را با یک نام میخواندند و هفته و اساسا چهارشنبه نداشتند و همین طور پریدن از روی آتش و بیاحترامی به آن با آیین زرتشتیان همخوانی ندارد، برخی معتقدند که نمیتوان چهارشنبه سوری را جشنی متعلق به دوران پیش از اسلام دانست.
درباره ارتباط چهارشنبهسوری با آیین زرتشتی میتوان به صحبتهای کتایون مزداپور، پژوهشگر زرتشتی و نویسنده آثار زرتشتی، استناد کرد که گفته است:
جشنها و آیینهای ایرانی به همه ایرانیان تعلق داشتهاند و دارند. بسیاری از آنها به دوران پیش از مهاجرت آریاییها به این سرزمین بازمیشوند و خیلی از آنها هرگز زرتشتی نبودهاند، مثل چهارشنبه سوری.
در هر صورت، قدیمیترین منبعی که به چهارشنبه سوری اشاره کرده، کتاب «تاریخ بخارا» از ابوبکر محمد بن جعفر نرشخی است که میگوید:
چون امیر منصور بن نوح به مُلک بنشست، اندر ماه شوال سال ۳۵۰، به جوی مولیان فرمود تا آن سرای را دیگر بار عمارت کردند و هرچه هلاک و ضایع شده بود بهتر از آن به حاصل کردند. آنگاه امیر به سرای بنشست و هنوز سال تمام نشده بود که چون شب سوری چنان که «عادت قدیم» است، آتشی عظیم افروختند.
این طور به نظر میرسد که در متون قدیمی، بهخصوص قبل از اسلام، هیچ اشارهای به چهارشنبه سوری نشده است و از همین رو گفته میشود که بعد از اسلام این جشن در ایران رواج پیدا میکند. یکی از دلایل این موضوع، برگزاری آن در شب چهارشنبه آخر سال است؛ در واقع بر اساس تقویم قمری، روز چهارشنبه از غروب سهشنبه شروع میشود.
علاوه بر این، اعراب روز چهارشنبه را روزی نحس میدانستند و آن روز را برای مراسم عروسی، مسافرت و... انتخاب نمیکردند. همان طور که منوچهری دامغانی در این بیت شعر گفته است:
چهارشنبه که روز بلاست باده بخور به ساتکین میخور تا به عافیت گذرد
احتمال دارد که ایرانیها نیز به تبعیت از آنها، برای دورکردن نحسی آخرین چهارشنبه سال، جشن و مراسمی در آن روز به پا میکردهاند. با این اوصاف میتوان گفت که تا قبل از اسلام، آیین چهارشنبه سوری امروزی برگزار نمیشد؛ هرچند از آنجا که شکل آغازین چهارشنبهسوری بهشکل روشنکردن آتش بر بامها در برخی نقاط ایران نظیر خراسان جنوبی هنوز هم برگزار میشود، مشخص است که این جشن در ایران باستان ریشه دارد.
شواهد و قرائن نیز نشان میدهد که این جشن، پیشینه بسیار کهنی دارد و قدمت آن حتی به دوران قبل از ظهور مذهب زرتشت در ایران برمیگردد. در واقع همان طور که اشاره شد در ایران باستان هفته وجود نداشت و زمان برگزاری چهارشنبه سوری در فاصله ۱۰ روز پایانی سال بود؛ تا اینکه ظاهرا این جشن در قرون اولیه اسلامی در روز چهارشنبه آخر سال تثبیت میشود و از آن برای رفع نحسی و بلا استفاده میشود.
آتشافروزی بر بام خانهها، آخرین مراسم از آیینهای روزهای پایان سال یا گاهنبار پنجه است که بر اساس آن، افرادی به نام آتشافروزان چند روز پیش از نوروز به شهرها و روستاها میرفتند تا پیامآور این جشن اهورایی باشند. این زنان و مردان هنرمند برای شادی و سرگرمی مردم به اجرای نمایشهای خیابانی، سرود و آواز و... میپرداختند. علاوه بر این، از هفت روز قبل از فرارسیدن سال نو تا روز چهاردهم نوروز، همزمان با تاریکی هوا شروع به روشنکردن آتش در نقاط مختلف شهر و روستا میکردند. این آتش، نمادی از نور و دوستی و مهر بود و هدف از این آتشافروزی، برگرداندن نیروی نیکی به مردم بود تا بتوانند بر غم و افسردگی غلبه کنند.
فلسفه چهارشنبه سوری
چهارشنبه سوری در واقع پیشدرآمدی برای جشنهای ایام نوروز است و مردم با برگزاری آن به استقبال بهار میروند. مهمترین اصل این آیین باستانی روشنکردن آتشی بزرگ و پریدن از روی آن است تا با این کار بیماری و مشکلات را به آتش بسپارند و سرخی و نیرو و گرما را از آتش هدیه بگیرند. دودکردن اسفند، جاروسوزی، زاجسوزی، سوزاندن وسایل کهنه، ریختن خاکستر آتش به بیرون خانه و حتی کوزهشکنی همگی اقداماتی در جهت دفع بلا و نحسی و رفع چشم زخم بوده است.
یکی از فلسفههای برگزاری این جشن و آتشافروزی، گریز از سرما و طلب گرما بوده است؛ ضمن اینکه آریاییها آتش را پاککننده و وسیلهای برای تطهیر و پاکسازی خود میدانستند. همچنین ایرانیان معتقد بودند که پنج روز آخر سال تا پنج روز بعد از سال نو، فروهر افراد درگذشته به زمین میآیند تا نزد خانوادههایشان بروند و آنها را از وضعوحال خود مطلع کنند. گفته میشود که اساسا به همین دلیل مراسم چهارشنبه سوری شکل گرفته است. مردم در اولین شب از پنج شب آخر سال، آتشی در پشتبامها روشن میکردند تا علاوه بر انجام یک کار مقدس، فروهرها را بهسمت منزل خود هدایت کنند. ماجرا به همین جا ختم نمیشد و مردم با خانهتکانی و پوشیدن لباس نو، خود را برای سال نو و دورشدن از دشمنیها و کدورتها آماده میکردند و با این کار موجبات خشنودی فروهرها را فراهم میکردند.
آداب و رسوم چهارشنبه سوری
در روزهای آخر سال و در گیرودار آمادهشدن برای عید نوروز و سال جدید، برگزاری مراسم چهارشنبه سوری شوروحس جالب و متفاوتی در نقاط مختلف کشور به وجود میآورد.
طبق رسم، در شب چهارشنبه کوچکترها به دیدار بزرگترها میروند تا این شب را در کنار هم خوش بگذرانند. از یک یا دو روز قبل، مردم به جمعآوری هیزم یا بوته مشغول میشوند؛ هرچند که در برخی شهرها مثل گیلان از ساقه برنج و در شهر خور از برگ خرما استفاده میکنند. در بعدازظهر سهشنبه، این هیزمها در محیطهای باز همچون حیاط خانه، خیابان یا میدان روستا به فاصله چند متری از یکدیگر روی هم چیده میشوند. با تاریکی هوا، مردم این هیزمها را به آتش میکشند و همه افرادی که دور آتش جمع شدهاند، از زن و مرد و پیر و جوان، با خواندن «سرخی تو از من، زردی من از تو»، از روی آن میپرند تا زردی و ضعف بیماری و غم را به آتش بدهند و از خود دور کنند و سلامتی و شادی و سرخی را از آتش بگیرند. علاوه بر این، «غم برو، شادی بیا، محنت برو، روزی بیا!»، «ای شب چهارشنبه، ای کلید چهار دنده، بده مراد بنده!» نیز هنگام پرش از روی آتش بین تهرانی خوانده میشود.
آتشبازی فقط گوشهای از این جشن به شمار میرود؛ دورهمی و در کنار یکدیگر بودن، پایانبخش این مراسم باستانی است.
در برخی نقاط ایران این آتشها را به حکم همان سنت دیرینه روی پشت بام روشن میکنند و پس از پریدن همه اهالی خانه از روی آن، اجازه میدهند که آتش خودش خاموش شود یا با کوزه آب آن را خاموش میکنند. در ادامه یکی از اعضای خانواده خاکستر را با خاکانداز جمع میکند و از خانه بیرون میبرد. جالب اینکه هنگام برگشت به خانه، در میزند و این مکالمه جالب بین او و اهالی خانه ردوبدل میشود: «کیست؟» «منم»، «از کجا میآیی؟» «از عروسی»، «چه آوردهای؟» «سلامتی.»
کوزه شکنی
شکستن کوزه یکی از رسمهای جالب و البته فراموششده در چهارشنبه سوری است که پس از پریدن از روی آتش، کوزه را میشکنند. ظاهرا این اعتقاد وجود دارد که با شکستن کوزه، بدشانسی و بدبختی اهالی خانه از بین میرود. با این حال، شکستن کوزه با تفاوتهایی همراه است؛ به این ترتیب که مثلا در تهران چند سکه در کوزه میاندازند و آن را از روی پشت بام به کوچه پرت میکنند. تا آن زمان که یک نقارهخانه در میدان ارگ تهران وجود داشت، برخی افراد به آنجا میرفتند و کوزهای نو را از بالای سر در نقارهخانه به پایین میانداختند تا قضا و بلا از خود و خانوادهشان دور شود.
اهالی خراسان، اول یک سکه بهعنوان نمادی از تنگدستی، مقداری نمک بهنشانه شورچشمی و کمی زغال برای سیاهبختی در کوزه سفالی میریزند و بعد هر عضو خانواده کوزه را دور سرش میچرخاند تا از این طریق هرگونه بدیمنی به کوزه منتقل شود و در ادامه نفر آخر کوزه را از بام خانه به کوچه میاندازد و میگوید:
درد و بلای خانه را ریختم تو کوچه.
این در حالی است که مردم اراک و آشتیان برای کوزهشکنی، دانههای جو را در کوزه میریزند.
در مناطق جنوبشرق و شرق ایران، اغلب از کوزههای بدون استفاده بهجای کوزههای نو استفاده میکنند که احتمالا ریشه بهداشتی دارد؛ چراکه در دوران قدیم، ایرانیها معتقد بودند که ظروف سفالی نباید بیشتر از یک سال در خانه بماند و با نزدیکشدن به پایان سال، این ظروف سفالی را در چهارشنبه سوری میشکستند. در واقع از آنجا که ظروف سفالی لعاب ندارند، قابل شستن نیستند و تنها راه دفع زیان آنها، شکستن این ظروف بود؛ همچنین این روش باعث رونق کسبوکار کوزهگرها میشد.
در برخی مناطق، مراسم کوزهشکنی عصر روز چهارشنبه سوری انجام میشود و خانوادهها حین شکستن کوزه سفالی کهنه خود، میگویند:
برو چهارشنبه نحس، تا دیگر برنگردی، برو و تمام نحوست را با خود ببر.
قاشق زنی
در مراسم قاشقزنی، دختران و پسران جوان روی سرشان چادری میکشند تا شناخته نشوند و بعد در خانه هفت همسایه را میزنند و با قاشق به کاسههای در دستشان میزنند، صاحبخانه با شنیدن صدای قاشقزنی، به در خانه میرود و کاسههای آنها را با آجیل، شکلات، شیرینی، نقل یا پول پر میکند. طبق این سنت کسانی که از صاحبخانهها چیزی بگیرند، حاجتروا میشوند.
ریشه آیین قاشقزنی احتمالا از این عقیده نشئت میگیرد که ارواح درگذشتگان در حالی که رویشان را پوشاندهاند، در آخر سال به خانه بازماندگان سر میزنند تا یادبود و برکتی از آنها دریافت کنند. در واقع طبق زند اوستا، اورمزد از پنج روز آخر سال تا پنجم فروردین، دوزخ را خالی میکند و به این ترتیب ارواح برای ۱۰ روز رها میشوند. ارواح بهجای زبان گفتاری، از زبان بدنی برای برقراری ارتباط استفاده میکنند که بهشکل قاشقزنی کرد پیدا میکند.
فال گوش نشینی
فال گوش نشینی، از دیگر رسمهای چهارشنبهسوری است که افراد، بهخصوص دختران جوان، غروب شب چهارشنبه در سر گذر میایستند و به صحبت رهگذران گوش میدهند و با تفسیر این سخنان به نتیجه نیت خود پی میبرند. بهطوری که اگر صحبت شاد و خوبی بشنوند، میپندارند که حاجتشان برآورده خواهد شد و با شنیدن سخنان تلخ و غمبار به این نتیجه میرسند که در سال نو به مراد و آرزوی خود نخواهند رسید.
شال اندازی
آیین شالاندازی نیز از رسمهای فراموششده به شمار میرود؛ هرچند که هنوز هم در برخی نقاط ایران نظیر همدان و زنجان همچنان حفظ شده است.
برگزاری این رسم به این شکل است که جوانان با گرهزدن چندین دستمال حریر و ابریشمی به یکدیگر، طناب رنگی بلندی درست میکردند و بعد یک سر این طناب پارچهای را از روزنه دودکش به داخل منزل همسایهها میانداختند و با چند سرفه بلند حضورشان را به صاحبخانه اعلام میکردند. صاحبخانه با دیدن این طناب رنگی، چیزهایی را که بهعنوان هدیه چهارشنبه سوری از قبل آماده کرده بود، در گوشه شال میریزد و آن را گره میزند و با یک تکان ملایم به صاحب شال میگوید که شال را بالا بکشد.
این هدیه حکم فال را نیز برای صاحب شال داشت؛ به این معنا که نان نشانه نعمت، شیرینی بهمنزله شادی و شیرینکامی، انار اشارهای به برکت و تعداد زیاد فرزندان بود. علاوه بر این، گرفتن فندق و بادام را به استقامت در برابر مشکلات، گردو را نشانه طول عمر، سکه نقره را نماد سپیدبختی یا نیت خواستگاری، کشمش را نمادی از پربارانی سال نو و... تعبیر میکردند.
آتش بازی
آتش بازی از رسمهای جذاب هنگام آتشافروزی به شمار میرود که امروزه شکل افراطی به خود گرفته و سایر برنامههای سنتی شب چهارشنبهسوری را تحتالشعاع قرار داده است.
واقعا مشخص نیست که آتشبازی (فشفشه، ترقه و...) از چه زمانی وارد جشن چهارشنبه سوری شد؛ اما نشانههای آن را میتوان در دوران قاجار پیدا کرد. در آن زمان، آتشبازی در اعیاد و جشنها کاربرد داشت و از تفریحهای سلطنتی و عمومی بود. اشاره به آتشبازی در سفرنامه سیاحان اروپایی که در زمان قاجار از تهران دیدن کرده بودند، خود گواهی بر این مدعا است.
خوردن آجیل مشکلگشا
در گذشته رسم بر این بود که اقوام و آشنایان دور هم جمع میشدند و آخرین دانههای نباتی که از ذخیره زمستان باقیمانده بود نظیر تخمه کدو، تخمه هندوانه، پسته، فندق، گندم و شاهدانه، بادام و تخمه خربزه را روی آتش بو میدادند و پس از تبرک با نمک میخوردند.
نیاکان ما معتقد بودند که خوردن این معجون باعث مهربانترشدن افراد و دورشدن بدیها از آنها میشود. طبق علم پزشکی هم مغزها بهخاطر داشتن انواع ویتامینها و مواد مغذی، افسردگی و بیماری را از انسان دور میکنند.
آب پاشی و آب بازی
در برخی مناطق روستایی ایران، مردم برای رفع آفت و بلا در غروب آخرین سهشنبه سال بدون اینکه با دیگران صحبت کنند، جام یا کوزه خود را برمیداشتند و بهطرف رودخانه، نهر یا چشمه میرفتند. پس از پرکردن کوزه با آب، به خانه برمیگشتند و آب را روی در و دیوار وسایل خانه میپاشیدند.
گاهی اوقات نیز در راه هر کسی را که میدیدند، از آب کوزه به او میپاشیدند تا سال نو را در سلامتی و شادی به سر ببرد. برخی افراد هم وارد چشمه یا رود میشدند و با چوبدستی آب را به افراد حاضر در کنار چشمه یا رود میریختند تا متبرک شوند.
بخت گشایی
در گذشته دختران دم بخت در چهارشنبه سوری، مراسم خاص خود را داشتند. در یکی از این رسمها، از یک عطاری که رو به قبله بود، مقداری نبات و هفت عدد گردو میخریدند و راهی کوزهگری میشدند تا سوار چرخ کوزهگری شوند و آن را هفت بار بچرخانند. آنها با خواندن شعرهای خاصی، در هر دور یک گردو میشکستند تا بختشان باز شود. در نهایت، به کوزهگر پول و نبات میدادند و به خانه برمیگشتند.
یکی از رسمهای مخصوص تهرانیها، توپ مروارید بود. توپی قدیمی در میدان ارگ تهران وجود داشت که با رسیدن شب چهارشنبه سوری، زنان و دختران برای گشایش در کارها و بازشدن بخت از زیر توپ عبور میکردند یا از آن بالا میرفتند. آنها معتقد بودند که با انجام این کار حاجتشان برآورده میشود.
فال گرفتن با بولونی
فال گرفتن با بولونی یکی از شیرینترین آداب قدیمی چهارشنبه سوری محسوب میشود که بیشتر جنبه بازی و تفریح داشته است. بولونی، کوزه دهان گشاد کوچکی بود که برای نگهداری ترشی، مربا، ادویه و غیره به کار میرفت. زنان و دختران جوان دور هم جمع میشدند و هر کسی چیزی را در این کوزه میانداخت. علاوه بر این، اشعاری را نیز روی کاغذ مینوشتند و درون کوزه میریختند. سپس یکی از آنها ابتدا کاغذی را از بولونی درمیآورد و شعر روی آن را میخواند و بعد یکی از اشیای درون بولونی را بیرون میکشید. شعری که خوانده میشد، به صاحب آن شیء تعلق داشت و وصف حال و فال او بود.
بالن آرزوها
یکی از رسمهایی که اخیرا جای خود را در مراسم چهارشنبه سوری باز کرده است، فرستادن بالن آرزوها به آسمان است که ریشه در فرهنگ ما ندارد. افراد با روشنکردن این بالنها و فرستادن آن به آسمان، آرزو میکنند.
- معرفی کافه رستوران های خیابان ولیعصر تهران + تاریخچه خیابان و عکس
- + معرفی بازار فلافل اهواز یا خیابان لشکرآباد + عکس و آدرس
- + همه چیز در مورد روستای فشم و جاهای دیدنی آن + عکس و آدرس
- + اگه می خوای تو پاییز از همه دل ببری؛ ست کردن رنگ نارنجی رو یاد بگیر + عکس
- + آش انار اراکی یه آش خوشمزه برای روزهای پاییزی + نکات
ارسال نظر