مریم کاویانی | مریم کاویانی در برنامه برمودا | برنامه برمودا | مصاحبه مریم کاویانی
(ویدیو) افشاگری مریم کاویانی از ازدواج اشتباهش در برنامه برمودا
مریم کتویانی بازیگر سریال او یک فرشته بود در برنامه برمودا شبکه نسیم از سختی های ازدواجش تا تجربه دیدن ۴۷ مرگ در حین شغل پرستاری اش سخن گفت.
مریم کاویانی، بازیگر سینما و تلویزیون در برنامه «برمودا» شبکه نسیم در پاسخ به این سوال که شما در مدت پرستاری با چندین مرگ روبهرو بودید! آیا این مواجهها در تغییر مسیرتان از پرستاری به بازیگری تاثیر داشت؟ مریم کاویانی گفت: من ۴۷ مرگ را به چشم دیدم. این مرگها را در دفترچه خودم نوشتم و هنوز اسامیشان را دارم. توضیحات بیشتر مریم کاویانی را در ادامه بخوانید.
مریم کاویانی گفت: من در بخشهای ویژه بیمارستان خصوصی کار میکردم. تمام این مرگها یک چیز مشترک داشتند. رفتن آنها به مثابه پرواز روح از قفسه سینه بود. خیلی عجیب بود. من میدیدم که قسمت وسط سینهشان خالی میشود. من این لحظه را دیدم. پروسه پرواز روح از بدن از قلب شروع میشود. روح از جسم دل میکند. مرگ دیدگاه من را به زندگی تغییر نداد، دیدگاه من را زندگی تغییر داد.
کاویانی در پاسخ به سوال نجفزاده که الان برای فامیل پرستاری نمیکنید؟ چه شد پرستاری را کنار گذاشتید؟ گفت: بله، من همچنان مسیر پرستاری را در بین خانواده و دوستان ادامه میدهم. شغل پرستاری را کنار نگذاشتم، بلکه سرنوشت مسیرم را تغییر داد. از آنجایی که بازیگری و پرستاری دو شغل مهم با تعهد سنگین بود، نمیشد هر دو را ادامه داد.
بازیگر سریال «او یک فرشته بود» در پاسخ به این سوال که اگر میتوانستید بخشی از زندگیتان را پاک کنید، کدام بخش را انتخاب میکردید؟ گفت: از شهریور ۱۳۹۷ تا دوم تیر ۱۴۰۰ را پاک میکردم.
وی در پاسخ به سوال نجفزاده که شما غیر مستقیم وارد دنیای سیاست شدید، گفت: بزرگترین اشتباه این است که یک بازیگر نمیتواند با یک سیاستمدار ازدواج کند. چون جنس روح و احساسات بازیگر با سیاستمدار متفاوت است. اصلاً به دنبال برتری نشان دادن هیچ کدام از آنها نیستم. بله، زندگی با سیاستمداران سخت است. چون آنها مجبورند زمان زیادی در خدمت باشند و خانوادههایشان محدودند و هر کاری نمیتوانند بکنند. از آنجایی که همه توجهها به زندگی آنهاست، خودشان هم مواظب هستند حواشی یا اتفاقی پیرامونشان نیفتد.
کاویانی درباره کم کاریاش توضیح داد: یک جورایی کمکار شدم. مدتی است که در لاک خودم هستم، آرامم و حال بهتری دارم. اصلاً اعتقاد ندارم آدم عاشق گوش و چشم بسته است. بنظرم آدمای ساده دل که زود باورند، گوش و چشمشان بسته میشود. من هم با این اتفاقات تکراری پشت سرهم روبهرو شدم و هی گول خوردم. آدم دلش میخواهد یک کنج بنشیند و جستوجو کند؛ نشنود، بلکه خودش پیدا کند. الان حالم عالی است. هیچوقت حالم بد نمیشود.
ارسال نظر