داستان های مثنوی به زبان عامیانه | داستان های مثنوی معنوی | حکایت های مثنوی و معنوی

داستان های مثنوی رومیان و چینیان (نقاشی و آینه) | حکایت های مثنوی

یکی از داستان های جالب مثنوی به نام رومیان و چینیان (نقاشی و آینه) را در این بخش برای شما آورده ایم. شما می توانید داستان های مثنوی را هر روز در سایت ویکی گردی مطالعه کنید

داستان های مثنوی
ویکی گردی:

اگر علاقه به خواندن داستان های جالب و خواندنی حکایت های مثنوی دارید، داستان بزرگترین سختی ها را که یکی از بهترین حکایت های مثنوی است را از دست ندهید. اگر به دنبال مطالعه روزانه هستید که هم از آن لذت ببرید و هم آن از خواندنش نکات ارزشمندی بیاموزید، بهتر است هر روز تنها چند دقیقه از زمان ارزشمند خود را به قسمت حکایت های مثنوی سایت ویکی گردی اختصاص دهید. داستان های مثنوی داستان های بسیار ارزشمند و خارق العاده ای هستند که درون آن ها پند ها واندرز های بی شمار نهفته است. ما هر روز یکی از حکایت های مثنوی را برای شما به انتشار می گذاریم و امیدواریم از خواندن آن ها نهایت لذت را ببرید.

رومیان و چینیان (نقاشی و آینه)

نقاشان چینی با نقاشان رومی در حضور پادشاهی، از هنر و مهارت خود سخن می گفتند و هر گروه ادعا داشتند که در هنر نقاشی بر دیگری برتری دارند. شاه گفت: ما شما را امتحان می کنیم تا ببینیم کدامتان برتر و هنرمندتر هستید.
یک دیوار این خانه را پرده کشیدند و دو گروه نقاش، کار خود را آغاز کردند. چینی ها صد نوع رنگ از پادشاه خواستند و هر روز مواد و مصالح و رنگ زیادی برای نقاشی به کار می بردند. بعد از چند روز صدای ساز و دهل و شادی چینی ها بلند شد، آنها نقاشی خود را تمام کردند اما رومیان هنوز از شاه رنگ و مصالح نگرفته بودند و از روز اول فقط دیوار را صیقل می زدند. چینی ها شاه را برای تماشای نقاشی خود دعوت کردند. شاه نقاشی چینی ها را دید و در شگفت شد. نقش ها از بس زیبا بود عقل را می ربود. آنگاه رومیان شاه را به تماشای کار خود دعوت کردند. دیوار رومیان مثل آینه صاف بود. ناگهان رومی ها پرده را کنار زدند عکس نقاشی چینی ها در آینه رومی ها افتاد و زیبایی آن چند برابر شد و چشم را خیره می کرد شاه در مانده بود که کدام نقاشی اصل است و کدام آینه؟ صوفیان مانند رومیان هستند. درس و مشق و کتاب و تکرار درس ندارند، اما دل خود را از بدی و کینه و حسادت پاک کرده اند. سینه آنها مانند آینه است. همه نقشها را قبول می کند و برای همه چیز جا دارد. دل آنها مثل آینه عمیق و صاف است. هر چه تصویر و عکس در آن بریزد پر نمی شود. آینه تا ابد هر نقشی را نشان می دهد.خوب و بد، زشت و زیبا را نشان می دهد و اهلِ آینه از رنگ و بو و اندازه و حجم رهایی یافته اند. آنان صورت و پوسته علم وهنر را کنار گذاشته اند و به مغز و حقیقت جهان و اشیاء دست یافته اند. همه رنگ ها در نهایت به بی رنگی می رسد. رنگ ها مانند ابر است و بی رنگی مانند نور مهتاب. رنگ و شکلی که در ابر می بینی، نور آفتاب و مهتاب است. نور بی رنگ است.

 

آیا این خبر مفید بود؟
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان

ارسال نظر