حکایت جالب مثنوی معنوی؛ شیر بیسر و دم
داستان و حکایت های جالب مثنوی معنوی برای همه آشناست، حکایت هایی که در هرکدام پند و اندرزی نهفته است؛ در ادامه یک حکایت جالب از مثنوی معنوی را با هم بخوانیم.

حکایت شیر بیسر و دم
در شهر قزوین مردم عادت داشتند که با سوزن بر پُشت و بازو و دست خود نقشهایی را رسم کنند، یا نامی بنویسند، یا شکل انسان و حیوانی را بکشند.
کسانی که در این کار مهارت داشتند «دلاک» نامیده میشدند.
دلاک، مرکب را با سوزن در زیر پوست بدن وارد میکرد و تصویری میکشید که همیشه روی تن میماند.
روزی یک پهلوان قزوینی پیش دلاک رفت و گفت بر شانهام عکس یک شیر را رسم کن.
پهلوان روی زمین دراز کشید و دلاک سوزن را برداشت و شروع به کشیدن کرد.
اولین سوزن را که در شانه پهلوان فرو کرد. پهلوان از درد داد کشید و گفت: آی! مرا کشتی.
دلاک گفت: خودت خواستی، باید تحمل کنی!
پهلوان پرسید: چه تصویری می کشی؟
دلاک گفت: تو خودت خواستی که نقش شیر رسم کنم.
پهلوان گفت از کدام اندام شیر شروع کردی؟
دلاک گفت: از دُم شیر.
پهلوان گفت: نفسم از درد بند آمد دُم لازم نیست.
دلاک دوباره سوزن را فرو برد پهلوان فریاد زد، کدام اندام را میکشی؟
دلاک گفت: این گوش شیر است.
پهلوان گفت: شیر گوش لازم ندارد.
باز دلاک سوزن در شانه پهلوان فرو کرد، پهلوان قزوینی فریاد زد و گفت: این کجای شیر است؟
دلاک گفت: شکم شیر است.
پهلوان گفت: این شیر سیر است. عکس شیر همیشه سیر است. شکم لازم ندارد.
دلاک عصبانی شد, و سوزن را بر زمین زد و گفت: در کجای جهان کسی شیر بی سر و دم و شکم دیده؟ خدا هرگز چنین شیری نیافریده است.
شیر بی دم و سر و اشکم که دید این چنین شیری خدا خود نافرید
نتیجه گیری: در راه رسیدن به هدف باید صبر داشت و درد و رنج ها را از هر نوعی که باشند تحمل کرد تا نفس سرکش رام و مطیع بشود. هیچ نوشی بی نیش نیست.
- جوک و اس ام اس های بامزه خانه تکانی عید نوروز | بفرست برای اونی که باید خونه تکونی کنه
- + چطور در ماه رمضان هم روزه بگیریم و هم لاغر شویم؟ | یک تیر و دو نشان با روزه گرفتن!
- + دعای روز دوازدهم رمضان + متن، اعمال و نماز 12 رمضان
- + امسال با سیاه دانه سبزه عید بکار | آموزش کاشت سبزه خاص متفاوت با سیاه دانه
- + ۵ راه مراقبت از پوست برای روزه داران | حفظ سلامت پوست در ماه رمضان
ارسال نظر